صوت ارسالی
کارفرما : سازمان تبلیغات اسلامی
فایل نهایی:
بسم الله الرحمن الرحیم
– ۵۵ سال است
– عجب یعنی متولد چند هستید؟
– متولد ۴۷ اولین باری هم که توفیق پیدا کردم بروم جبهه همان سال والفجر ۸ بود سال ۶۴ که ۱۷ سالمان کامل شده بود و می گذاشتند برویم
– شما دیگر شناسنامه دستکاری نکردید؟
– نه نه آن موقع عرضه این کارها را نداشتیم و بعد هم در طی زمان ثابت شد که هیچ کاری را نداشتیم
– خب اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم من اگر بخواهم شروع بکنم بحث را ما برای اینکه آقای محمودی بتوانیم بالاخره مطالب را از خیلی از بزرگواران بگیریم خیلی ناچار هستیم مثلاً حرف بزنیم که بپیچانیم قضیه را که طرف مثلاً ۲تا جمله با ما صحبت بکند متاسفانه فضا یک طوری شده اما به هر حال با شما که راحت هستیم من آخرش را بخواهم برایتان بگویم یک واقعیتی است که حتی شما بیشتر از همه ما باید حس کنید آن هم این است که دشمن بالاخره در عرصه های نظامی نتوانست ما را زمین گیر کند امروز دارد در عرصه های فرهنگی و ذهنی مردم کشور ما با ما می جنگد و هر روز یک ضربه ای را دارد به ما می زند به هر حال با متخصصین و صاحب نظران کارشناس های عرصه که صحبت می کنیم خیلی هایشان می گویند که علت عمده مسئله این است که ما نتوانستیم هم آرمان ها و هم ارزش ها و هم واقعیت های امروز را برای جامعه خودمان روایت بکنیم یعنی یک روایت صحیح و درست و متقنی که فراگیر بشود و غلبه پیدا کند چه دهه ۶۰ که حضرت آقا یک مرتبه در موردش فرمودند دهه ۶۰ مظلوم چه فضای جنگ که حالا هنوز هم که هنوز است بعد از این همه سال ما یک وقت هایی کربلای ۴ مطرح می شد یک وقت هایی فاو مطرح می شد جام زهر مطرح می شود دوباره همه چیز بهم می ریزد مخصوصاً در فضای مثلاً هم سنّ و سال های ما و هم نسلی های ما که اثر جنگ را احساس می کنیم در جامعه ی ایرانی ولی روایت جنگ را متوجه نمی شویم تا مسائل دیگری که خب بالاخره مثلاً سال گذشته اتفاق افتاد روایت جمهوری اسلامی از زن چه بود و مواجه اش با حجاب چه بود که بالاخره به این مسائل کشید با شما که می خواهیم در خدمتتان باشیم چندتا سؤال ما داریم چندتا مسئله داریم یکی اش این است که بالاخره خودتان به عنوان یک کسانی که در ساخت روایت های دسته اول و روایت های خوب و اثرگذار تا زمان حال از نظر ما مؤثر بودید این را یک مقداری برایمان توضیح بدهید که اصلاً چه می شود که یک روایت روایتی می شود که بالاخره جاری می شود در جامعه و ساخته و پرداخته می شود این نکته اول، نکته دوم ما اینکه عرضم به خدمت شما اینکه الان هم در راه یک تیکه هایش را صحبت کردیم چرا جا نمی افتد و چرا حل نمی شود یعنی بالاخره انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود یک انقلاب فرهنگی داشت و یک بالاخره آقایانی که بالاخره ۲تا ولی فقیهی که هر کدامشان شخصیت های بزرگواری بودند نظریه پردازها و آدم های طرازی بودند ولی می بینیم این مسئله در جامعه ما حل نمی شود همچنان مخصوصاً در دایره مدیریتی و فرهنگی ما همچنان کشمکش دارد و به نتیجه نمی رسد می خواستیم از تجربیات شما استفاده بکنیم.
– بسم الله الرحمن الرحیم اولاً ممنون هستم اینکه شما بالاخره محبت داشتید که با من ارتباط گرفتید چون در محضر خدا که معلوم است در محضر بنده های خدا هم که حداقل می دانم که من آدم شایسته ای نیستم برای این حرف ها چون اما یک چیزهایی بالاخره دغدغه ام هست یعنی این دغدغه باعث شده مثلاً از یکی دوسال پیش یکی دو ترم پیش خودم تقریباً به صورت البته حالا به من پیشنهاد کردند بگویم داوطلبانه اینکه خودم رفتم بگویم نه ولی بالاخره می روم دانشگاه و یک واحدهایی را درس می دهم فقط به این دلیل که فکر می کنم بالاخره فرصت کم است و نمی دانم شاید ساده انگارانه است که فکر کنید حالا مثلاً اثری هم دارد ولی امیدوار هستم که بتواند آدم نیتش را درست کند که اثر هم داشته باشد.